اولین روز کلاسهای ریحانه جونم
سلام عزیزکم امروز ساعت 1 بعداز ظهر یعنی درست یک ساعت و ربع پیش با هم رفتیم مهد قرآن . و تو حسابی شوق و ذوق داشتی که بریم . امروز استثنائا که روز اولتونه براتون جشن گرفتن از ساعت 1 و نیم تا 4 . همه دوستاتم اومده بودن . البته هنوز باهاشون دوست نشدی اما امیدوارم به زودی با همه ایاق بشی . خلاصه شما بچه ها رفتین سر کلاس و خانوم ده پرور یعنی معلمتون هم اومد . از اون ور ما مامان ها هم که نگران شما بودیم بیرون وایساده بودیم ببینیم شما چه می کنین. اما خانوم مدیرتون همش به ما می گفت برین خونه هاتون و ساعت 4 بیاین . منم یه کم وایسادم و یواشکی دیدم که وقتی خانوم معلم از شما پرسید کی بلده قرآن بخونه تو گفتی من و شروع کردی به قرآن خوندن که حسابی...
نویسنده :
مامان جون
11:53